English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6213 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
bill of indicment U ادعا نامه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
post script U مطلبی که در هنگام تهیه نامه فراموش شده و بعدا درذیل نامه ذکر میگردد
letter of intent U تمایل نامه نامه علاقه مندی به انجام معامله
pourparley U جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
pourparler U جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
cryptoparts U بخشهای یک نامه رمز قسمتهای رمزی نامه
libelling U هجو نامه یا توهین نامه افترا
libeled U هجو نامه یا توهین نامه افترا
libels U هجو نامه یا توهین نامه افترا
libel U هجو نامه یا توهین نامه افترا
libeling U هجو نامه یا توهین نامه افترا
libelled U هجو نامه یا توهین نامه افترا
written agreement U موافقت نامه پیمان نامه
affidavits U شهادت نامه قسم نامه
certificates U رضایت نامه شهادت نامه
certificate U رضایت نامه شهادت نامه
credential U گواهی نامه اعتبار نامه
to a. letter U روی نامه عنوان نوشتن نامه نوشتن کاغذی رابعنوان
claims U ادعا
unassuming U بی ادعا
pleas U ادعا
plea U ادعا
assertion U ادعا
postulating U ادعا
postulates U ادعا
postulated U ادعا
postulate U ادعا
posit U ادعا
protestation U ادعا
protestations U ادعا
allegations U ادعا
asseveration U ادعا
averment U ادعا
claimed U ادعا
pretensions U ادعا
pretension U ادعا
claim U ادعا
claiming U ادعا
cl U ادعا
allegation U ادعا
to put in for U ادعا کردن
pretence U بهانه ادعا
pretences U بهانه ادعا
contends U ادعا کردن
pretenses U بهانه ادعا
estopel U مانع ادعا
professes U ادعا کردن
lay claim to U ادعا کردن
acclaimed U ادعا کردن
asserted U ادعا کردن
asserting U ادعا کردن
asserts U ادعا کردن
profess U ادعا کردن
assert U ادعا کردن
contended U ادعا کردن
professed U ادعا شده
pretense U بهانه ادعا
purporst U مفاد ادعا
reclaimable U ادعا پذیر
acclaim U ادعا کردن
acclaiming U ادعا کردن
acclaims U ادعا کردن
contend U ادعا کردن
professing U ادعا کردن
claimable U قابل ادعا
assertive U ادعا کننده
assertor U ادعا کننده
testacy U دارای وصیت نامه بودن نگارش وصیت نامه
professing U ادعا یا افهار کردن
call someone's bluff <idiom> U ثابت کردن ادعا
have it <idiom> U گفتن ،ادعا کردن
profess U ادعا یا افهار کردن
re claim U مجددا ادعا کردن
professes U ادعا یا افهار کردن
pretend to U دعوی یا ادعا کردن
burden of proof U مسئوولیت اثبات ادعا
professed love U محبت ادعا شده
assertion U تایید ادعا افهارنامه
claim U مدعی به مطالبات ادعا کردن
claimed U دادخواست ادعانامه ادعا کردن
claimed U مدعی به مطالبات ادعا کردن
claiming U دادخواست ادعانامه ادعا کردن
claiming U مدعی به مطالبات ادعا کردن
right of begin U حق مدعی در اغازبیان ادعا در محکمه
claims U مدعی به مطالبات ادعا کردن
claims U دادخواست ادعانامه ادعا کردن
bluser out U با لاف گزاف ادعا کردن
i do not pretend to sing well U من ادعا نمیکنم که خوب میخوانم
disclaimers U رفع کننده ادعا یا مسئولیت
disclaimer U رفع کننده ادعا یا مسئولیت
claim U دادخواست ادعانامه ادعا کردن
waiver U صرف نظر کردن از ادعا
prescribe to U استناد به مرور زمان دراثبات ادعا
the burden of proof rests with U اثبات ادعا بر عهده مدعی است
Did I say anything different? U مگر من چیز دیگری گفتم [ادعا کردم] ؟
He is seriously claiming [trying to tell us] that the problems are all the fault of the media. U او [مرد] به طور جدی ادعا می کند که همه مشکلات تقصیر رسانه ها است.
recredential U نامهای است که بعضی اوقات رئیس دولتی که سفیر نزد ان ماموریت دارد در جواب احضار نامه سفیر به رئیس دولت فرستنده سفیر می نویسد و در واقع این نامه پاسخی است به استوار نامهای که سفیر در شروع ماموریتش تقدیم داشته است
pleaded U در دادگاه اقامه یا ادعا کردن درخواست کردن
plead U در دادگاه اقامه یا ادعا کردن درخواست کردن
pleads U در دادگاه اقامه یا ادعا کردن درخواست کردن
challengo U ادعا کردن دعوت کردن اعلام نشانی اسم عبور خواستن درخواست معرف کردن
exigible U قابل تقاضا قابل ادعا
manifesting U نامه
manifests U نامه
breve U نامه
post boy U نامه بر
epistle U نامه
carrier U نامه بر
epistles U نامه
manifest U نامه
carriers U نامه بر
correspoundence U نامه ها
letters U نامه
letter U نامه
manifested U نامه
the original letter U عین نامه
acknowledgment U شهادت نامه
tenency agreement U اجاره نامه
bill of sale U بیع نامه
letters patent U نامه سرگشاده
stemma U نسب نامه
rental U اجاره نامه
billet doux U نامه عاشقانه
threnddy U سوگ نامه
threnod U سوگ نامه
threnode U سوگ نامه
testimonials U تصدیق نامه
sylva U درخن نامه
bacchanalian song U ساقی نامه
registered letter U نامه سفارشی
road book U راه نامه
deed of gift U هبه نامه
surety bond U تضمین نامه
bill of divorce U طلاق نامه
swamped with letters U غرق نامه
swearing formula U قسم نامه
bail bond U ضمانت نامه
swearing formula U سوگند نامه
bill of exception U اعتراض نامه
bill of lading U بار نامه
statement of a claim U افهار نامه
corrigenda U غلط نامه
leter of condolenee U تعزیت نامه
letter book U رونوشت نامه
letter de chancellerie U نامه رسمی
letter missive U امر نامه
letter no U نامه شماره 5
letter of a U اگاهی نامه
letter of a U اطلاع نامه
letter of indemnity U ضمانت نامه
letter of indemnity U غرامت نامه
concordat U موافقت نامه
letter of introduction U معرفی نامه
letter of invitation U دعوت نامه
leetter writing U نامه نگاری
lease contract U اجاره نامه
credential U استوار نامه
deed of sale U بیع نامه
deed of transfer U انتقال نامه
demand note U مطالبه نامه
epistoler U نامه نویس
escape chit U امان نامه
deed of conveyance U صلح نامه
formulary U دستور نامه
gender tree U شجره نامه
genealogical tree U شجره نامه
genealogical tree U نسب نامه
decameron U داستان نامه
l/c U اعتبار نامه
letter of recommendation U سفارش نامه
letter of recommendation U توصیه نامه
passionary U شهادت نامه
passionary U مصیبت نامه
pigeongram U نامه کبوتر
circular letter U نامه اداری
guaranty U ضمانت نامه
certificate of incorporation U شرکت نامه
bylaws U ایین نامه
bylaw U ایین نامه
byelaw U ایین نامه
pursuivant U نامه رسان
questionary U پرسش نامه
by low U ایین نامه
recognizance U تعهد نامه
packet boat U کشتی نامه بر
memorandum of understanding U تفاهم نامه
marriage contract U عقد نامه
concessionary agreement U امتیاز نامه
concession deed U امتیاز نامه
collins U نامه پر سود
letter writer U نامه نگاری
letter writer U نامه نویس
letter writing U نامه نگاری
letters of administration U قیم نامه
letters of procurator U وکالت نامه
warrant of attorney U وکالت نامه
letters patent U نامه سرگشوده
light list U چراغ نامه
mailer U نامه رسان
marriage bed U عقد نامه
recognizance U التزام نامه
Recent search history Forum search
1پایان نامہ را در زبان اردو چہ می گویند
1what is Labbad
1جداسازی سلول‌های‌سرطانی‌گردشی به کمک افزایش حجم ناشی از تابش لیزر به سلول های حاوی نانوذرات طلا
3معنی کلمه retraction چیست؟
1Leberschwellung
0بیمه نامه مسئولیت مدنی با بیمه ایران منعقد شده است
2هر کاری می کنم متن رو به فارسی ترجمه نمیکنه.
0google translatero emtehan kon hatman jawab mide. متوجه منظورتون نشدم. یعنی دیگه از برنامه شما استفاده نکنم و برم از گوگل ترانسلت استفاده کنم؟ اون که ترجمه هاش داغونه. لطفا راهنماییم کنید من برای پایا
1بازشناسی خصوصیات فضای معماری مدرس‌ها و حجره‌ها درمسجدـمدرسه‌های شاخص دوره‌ی قاجار در تهران
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com